می خواهی فراموشت کنم

چگونه ؟

تو در من زندگی می کنی

چون جنینی در زهدان مادر

که حاصل یک عشق بود

و من پس از آن لحظه عشق بازی فراموش شدم

به یادگار ماندی در درونم

تا از خونم تو را زندگی دهم

عشق و خواستن را

و لذت بوسه و هم آغوشی را

تو مرا ترک خواهی گفت

همچون فرزندی که از مادر جدا می گردد

به جستجوی عشق

پس چون در چشم محبوبت می نگری

به یادآور نغمه هایی که می خواندیم

ترانه هایی که گوش سپردیم

آرزوهایی که در سر پروراندیم

و رویاهایی که عاشقانه به تصویر کشیدیم

به یاد آور مرا که در وجودم زنده خواهی بود

تا لحظه مرگ

هر چند هیچگاه لذت لمس لبانت را درک نخواهم کرد

بوسه ای بر چشمانت نخواهم زد

و موهایت را نخواهم بویید




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها