سخرونی الناس و نادونی لمن تحبها و هی امل بعیدا

ما ترید حضن دافئا و شم ریح حبیبتک من قریبا

فقلت انظروا الی الشمس هل هی بعیدا ام قریبا

هل تقدروا تنظروا، تعانقوا ام تحضنوها

کیف الشجر یحب الشمس و یرید الضوء و دفئ نورها

او الورود کیف تزهر تحت ضوء الشمس التی بعیدا

حبیبتی شمس حیاتی ما الفرق ان ت قریبا او بعیدا

ان الحب یسافر الارض و یبحر الابحار اذا کان وفیا صدیقا


*******

مردم مرا مسخره کردند و گفتند چرا دوستش داری در حالی که آرزویی دور است

آیا آغوش گرم و بوییدن محبوبت را از نزدیک نمیخواهی 

پس گفتم به خورشید بنگرید که آیا دور است یا نزدیک

آیا می توانید به او مستقیما نگاه کنید، در بغل گیرید و به آغوش کشید

چگونه درختان خورشید را دوست دارند و گرما و نور او را خواهانند

و یا گلها چگونه با نور خورشیدی در دوردست به غنچه می نشینند

محبوب من چه دور باشد و چه نزدیک، خورشید زندگی من است

که عشق اگر پایدار و حقیقی باشد خشکیها را می پیماید و دریاها را در می نوردد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها